انگاره استنادهای قرآنی در مرزبان نامه

پدیدآورمحمدمهدی مؤذن جامی

نشریهمجله کیهان اندیشه

شماره نشریه42

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 704 بازدید
انگاره استنادهای قرآنی در مرزبان نامه

محمد مهدی مؤذن جامی

بی‏گمان مرزبان‏نامه کتابی است در زمره سیاستنامه‏های ایرانی، چنین کتابهایی در سنت ایرانی همواره از آن خصویت تراژدی برخوردارند که ارسطو از آن به کارتارسیس یاد می‏کند(رک:فن شعر، 121، 189)یعنی عمدتا از طریق تهذیب و تزکیه اخلاقی راه به مقصود می‏برند.هم این تهذیب و هم آنچه دستگاه اندیشگی این کتابها از جمله مرزبان‏نامه را می‏سازد«حکمت»است.روشهایی که برای نفوذ در مخاطب به کار گرفته می‏شود همه مبتنی بر حکمت است و شناختی ژرف و ویژه از روان آدمی و رفتارشناسی او.همه رایزنی‏ها و توصیه‏ها و رهنمونی‏ها مبتنی بر چنین معرفتی هستند.در اینکه مرزبان‏نامه نیز کتابی از این شمار است شواهد بسیار م توان اقامه کرد، اما گفتارهای ذیل به صراحت از سیاستنامه‏ای بودن آن نشان می‏دهند: و من ازین فصول الاثبات اصول ملک که بنیاد آن بر آبادانی رعیت مبنی است نمی‏خواهم.(ص 51) و آن کتاب که خواستی، بنهی...تا علیل حکمت را شفایی باشد و غلیل دانش را قانونی، و من زمان زمان...به مطالعه آن متسأنس و مستفید می‏باشم و سیاست پادشاهی را از آنجا استکمال می‏کنم و خراج ملک بر حال اعتدال می‏دارم و در حفظ صحت و حزم اندیشه من دستور کار شود و کارنامه اخلاص جهانیان گردد.(ص 62)
اندیشه حکمت و اعتدال بخوبی در گفتار بالا بازتابیده و می‏نماید که خردمندان رایزن دربارها چگونه سیاست را مبتنی بر خرد می‏خواسته‏اند و جهان را به نظام اعتدال درخواست می‏کرده‏اند.
تفصیل در این مباحث از عهده جستار کنونی بیرون است، اما برای اندر یافت کارکرد سیاسی آیات قرآن در مرزبان‏نامه مقدمه‏ای در بایست است.
بیگمان متن اصلی مرزبان‏نامه-چه به زبان طبری نوشته بوده یا به زبان و لهجه‏ای دیگر(صقس: مقدمه کتاب، نوزده)-از آیات قرآنی بهره‏ای نداشته است.پس می‏توان افزودن آیات را متناسب با گفتارها و تم‏ها و اندیشه‏ها و توصیه‏های کتاب، هنر و راوینی دانست.در عین حال قدر مسلم وراوینی، گوهر خردگرا و حکمت‏آمیز و حکمت‏آموز کتاب تسلیم بوده است و آیات را اولا بر اساس خردگرایی منتشر در متن برگزیده و ثانیا در
خردگرایی خود علاوه بر متن مرزبان‏نامه، به سنت سیاستنامه‏نویسی دبیران ایرانی توجه داشته است.
بنابراین آیاتی که او انتخاب کرده است بویژه از نظر توجیه عقلانی مؤلف از آنها درخور توجه است.
خردآمیزی اشارات قرآنی وراوینی مهم‏ترین جنبه در شناخت ارج و هنر و راوینی از جنبه‏های اعتقادی، در سیاق تداول عصر وراوینی از جنبه‏های اعتقادی، بلاغی و زیباشناسانه آیات قرآن نیز غافل نبوده و بویژه در بخش بهره‏وری بلاغی از آیات قرآن سخت چیره‏دستانه عمل کرده است.در ادامه جنبه‏های چهارگانه کاربرد آیات قرآنی را در تحریر و راوینی از مرزبان‏نامه برمی‏رسیم.

1-کاربرد سیاسی آیات

نظریه وراوینی در باب رهبری سیاسی و مشی تدبیر مدینه، گویا تفاوت اساسی با متن اصلی مرزبان‏نامه نداشته است و بهر حال تحقیق در این موضوع به آسانی ممکن نیست، زیرا در صورت فعلی، نظریه‏ای که در متن منعکس است چنان یکدست و منسجم و با متن اصلی واحد است که نمی‏توان میان اثر اصلی تحریر آن تمایزی قائل شد.البته مواردی در مرزبان‏نامه هست که کاملا تفکر متن اصلی را باز می‏تاباند، ولی این موارد از نظر اخلاق دینی قابل توجه است و نه از نظر اخلاق سیاسی.چنانکه در داستان«خره بماه با بهرام گور»فرهنگ پیش از اسلام حضور آشکاری‏در عین حال می‏توان مورادی را نشان داد که وراوینی احتمالا بیش از متن اصلی تابع متون اسلامی و فرهنگ قرآن بوده است و در هر حال متن را به طور قابل توجهی با فرهنگ قرآنی یگانه کرده است‏ظ شیر گفت امروز از شما می‏خواهم که اگر عیبی بسیار و اندک در نهاد من می‏بینید آن را بر من عرضه دارید...انا بشر مثلکم.(ص 452)
ای ملک بدان که این اموال منضد که به صورت عسجد و زبرجد می‏نماید همه هیمه دوزخ است و نفس تو حمالة الحطب که از بهر داغ پیشانی تو برهم می‏نهد.قوله تعالی:یوم یحمی علیها فی نارجهنم فتکوی بها جباهم و جنوبهم و ظهورهم.(ص 143)
در این نوع مثالها تصرف وراوینی، به عنوان یک مسلمان سیاست فهم فرهیخته و خردور، در متن اصلی و روز آمد کردن اندیشه‏های گوهرین آن را می‏توان ملاحظه کرد.اکنون ببینیم که کدام پاره از دستگاه نظریه سیاسی مرزبان‏نامه به آیات قرآن مستند شده است:
1-نسبت:و از لوازم استعداد پادشاهی اول نسبی طاهرست که اگر ندارد هر چه ازو آید به نوعی از نقصان آلوده تواند بود...قال الله تعالی:و الذی خبث لا یخرج الا نکدا.[اعراف/58](ص 307 و 308)
اما در متن احتجاح می‏شود که: نه هر که از شیر زاید دلیر بود یا هر چه از آهن کنند شمشیر باشد.و این فضله پلید که از آن معدن پاک‏زاد این داغ نامقبول برناصیه او نهادند که:انه لیس من اهلک انه عمل غیرصالح [هود/46]پس بدانستم که نسب جزو علت پادشاهی نیست.(ص 309 و 310)
2-رایزنی:اگر چه نص و شاورهم فی الامر (آل عمران/159)هیچ پادشاه مستبد را از استضائت به نور عقل مشاوران و مناصحان مستغنی نگردانیده است اما به وقت تعارض مهمات احوال و تناهی عزمات هم به رأی پاک ایشان از پرونشو کارها تفصی بهتر توان یافت.(ص 343)
در اینجا وراوینی به ملایمت تمام لزوم رایزنی از خردوران را بر طبق نص قرآنی یادآوری می‏کند، ولی در عین حال، استبداد آنها را نیز توجیه می‏کند.
3-خرد و نرمخویی:بدان ای شاه که پاکیزده‏ترین گوهری که از عالم وحدت با مرکبان عناصر پیوند گرفت خردست.و بزرگتر نتیجه‏ای از نتایج خرد خوی نیکوست و اشرف موجودات را بدین خطاب شرف اختصاص می‏بخشد و از بزرگی آن حکایت می‏کند.قوله تعالی:و انکک لعلی خلق عظیم.[قلم/ص 27 و 28]
و پادشاه چون خوی کم آزاری و نیکوکاری و ذلاقت زبان و طاقت پیشانی با رعیت ندارد تفرق به رعایا راه یابد...قال الله تعالی:و لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک.[آل عمران/159](ص 44).
4-عفو و گذشت:و آنکه عفو و تجاوز را پیرایه قواعد سیاست گردانید و حدود شرعی را به لباس این مجاملت جمال داد که گفت:قوله تعالی فمن تصدیث به فهو کفارة له‏[مائده/45]گناه دادمه از این اقسام جز زلتی نیست که کس از آن معصوم نتواند بود.(ص 219)
شهریار گفت ما عورت گناه دادمه را به ستر کرامت پوشاندیم و از کرده و گفته او در گذشتیم و قوله جل ذکره:و اخفض جناحک لمن اتلعک من المؤمنین‏[شعراء/215]را در این حال متبوع داشتیم.(ص 241)
در نظام تفکر و روایتی، قرآن یک راهنما حکومتی، اخلاقی و اجتماعی است.او حتی نحوه رفتار در حضور پادشاهان را از قرآن بر می‏گیرد: هنجار سخن گفتن را با پادشاهان طریقتی خاص و نسقی جداگانه است...قوله تعالی و جادلهم بالتی هی احسن‏[نمل/125]اشارت است به چنین مقامی.(ص 239)
اما بهر روی رنگ زمینی آیات بیشتر مورد توجه مؤلف است.او اصولا با دیدگاهی زمینی و عینی به قرآن می‏نگرد.بنابراین نصیب دنیایی را در برابر نصیب اخروی فراموش نمی‏کند.و از زبان پادشاه می‏گوید: بدانید که من از جهان نصیب خویش یافتم و آنچه از ازل مقسوم بود خوردم و سرد و گرم روزگار دیدم و تلخ و شیرین او چشیدم و نبشته و لا تنسی نصیبک من الدنیا[تغابن/17]نصب عین خاطر داشتم.(ص 66)
این نحوه تفکر کاملا در برابر تفکری قرار می‏گیرد که کلیت اندیشه آیاتی را آسمانی و عرفانی و افلاطونی می‏بیند و اغلب راه را براندیشه‏های زمینی سد می‏کند و نشانه‏ای است زنده از سابقه تفکر عینی و زمینی در میان‏ مسلمانان و متکی به سنن و آیین‏ها و باورهای شریعت.
تفکری که غزالی را می‏توان اوج آن دانست و انحطاط آن را از قرن هفتم و بویژه از گلستان سعدی به بعد ملاحظه کرد.در این تفکر مشکلات زمینی و عینی راه‏حل آسمانی و ذهنی ندارد و ماده و معنا به یکدیگر بر آمیخته نمی‏شود.وراوینی را می‏توان آخرین نماینده بزرگ تفکر سیاست حکیمانه دانست.تفکری که تاریخ بیهقی و کلیله و دمنه و نصیحة الملوک از برترین نمونه‏های آنند.
در واقع«یکی از مشکلاتی که اندیشه سیاسی در دوران اسلامی ایران با آن رویارویی داشته است اندیشه عرفانی است»(طباطبائی، تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، ص 137)زیرا «اندیشه عرفانی با تکیه بر بی‏ثباتی و تأکید بر درویشی و خمول بنیاد هر گونه اندیشه سیاسی را از میان برده است».(همان، ص 138).
در آنچه مربوط به این گفتار است، نظر شادروان حمید عنایت ختم کلا می‏تواند بود:در نوعی از متون مشهور به اندرزنامه و نصیحة الملوک که به قلم نوابغی چون غزالی و خواجه نصیر طوسی و سیاستمدارانی نظیر نظام الملک نوشته شده...نظریه‏ای راجع به پادشاهای مطرح شده که به روشنی متأثر از عقاید و آراء ایرانیان پیش از اسلام راجع به حکومت است هر چند که به هیئت مناسب اسلامی آراسته شده است.(اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ص 35).
البته به نظر می‏رسد که مسأله از صرف آراستن به هیئت اسلامی برمی‏گرذ، در حقیقت، خردوران دوره اسلامی بنیادهای خرگرایانه پیش از اسلام را ترک نکردند، بلکه ادامه دادند و در قرآن و منصوصات اسلامی نیز همان را«یافتند) و جنبه‏های خردورانه دین را در برابر جنبه‏های ماورایی-عرفانی ارتقا بخشیدند و دستمایه عمل اجتماعی-سیاسی ساختند.

2-کاربرداخلاقی-اعتقادی آیات

اگر گزینه‏های اخلاقی وراوینی را در چارچوب نوعی اندیشه زاهدانه-و نه عارفانه- ببینیم چندان به خطا نرفته‏ایم.چهره وراوینی از ورای مستندات قرآنی مرزبان‏نامه بهر طریق بیشتر، یک«حکیم»ماننده است تا ادیب صرف یا سیاست پیشه‏ای بی‏پروا.بر این اساس اخلاق مورد اعتنای او نیز حکیمانه و بنابراین مبتنی برترک لغو و لعب و لهو است: زبان وحی...میان آن کودک نادان خیال‏پرست که با لعبتی از چوپ تراشیده به الف و پویند دل عشق بازی کند، و میان آنکه دل خود از دیگر مطلوبات به بقای فرزندان و جمال ایشان خرم و خرسند گرداند هیچ فرق نمی‏نهد تا بدین صیغت عبارت می‏فرماید: انما الحیوة الدنیا لعب و لهو وزینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد [حدید/20](ص 492).
هر که نیک انجامی کار جوید اول پای برگردن نفس نهد و آرزوهای او را در نحر نهمت شکند وبل که نعیم جویان جاودانه را راه دریافت مقصود خود همین است.قال الله تعالی:و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی.[نازعات/40 و 41](ص 255).
بر تایید این انگاشت نگاهی به انسان‏شناسی وراوینی، عبرت‏آموز است: و بی‏تأمل و تثبت قدم در راه این عزیمت منتهی که آفریدگار جل و علا با آنکه از جمله‏ جواهر حیوانات، جوهر آدمی را مطهرتر آفریده است و بهره دانایی و تیزبینی و هوشمندی ایشان را بیشتر داده...ولیکن چون از پی هوا قدمی فرانهند اسیر ما دیوان شوند و مسخر و مقهور ما گردند.(ص 160 و 159).
و خلعت کمال او[روح نفسانی‏]این است که می‏فرماید:قال اللّه تعالی:و من یؤت الحکمة فقداوتی خیرا کثیرا و ما یذکر الااولوا الالباب.
[بقره/269](182).
اشارات قرآنی ذیل نیز مکمل درک ارزش خرد در انسان‏شناسی وراوینی است: و آنچه نتوان آموخت عقل و زیرکی‏[است‏]که اگر در گوهر فطنت نسرشته باشند و از خزانه یؤتیه من یشاء عطا نکرده، در مکتب هیچ تعلیم به تحصیل آن نرسند.(ص 185).
دیو گفت:خردمند میان مردم کیست؟دینی گفت:آنکه چون برو ستم کنند مقام احتمال بشناسد و تواضع با فرودستان از کرم داند و عفو به وقت قدرت واجب شناسد و کار جهان فانی آسان گیرد و از اندیشه جهان باقی خالی نباشد...خواسته را بر خرسندی نگزیند، در تحصیل ناآمده سخت نکوشد، در ادراک غایت رنج بر دل ننها، در نایافت مراد اندوهگن نگردد و دریافتن آن شادی نیفزاید.قال الله تعالی:لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتیکم.[حدید/23](ص 189).
در اشاره به آیه اخیر اینکه وراوینی مصداق آیه را از مؤمنان‏«للذین آمنوا بالله و رسله- حدید/21)به خردمندان توسع بخشیده بسیار پرمعناست.
در نگاه وراوینی«اعتدال»اساس سیاست و اخلاق است و برهان را از قرآن می‏آورد و می‏گوید: و باد دستی و تبذیر واز سخاوت مثمر:ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین‏[اسراء/27]و بخل و امساک از کدخدایی مدان و عدالت میان هر دو صفت نگاه‏دار...که استاد سرای ازل این کدخدایی از بهر تو نیکو کرده است و میزان توسیت هر دو به دست تو باز داده.قال الله تعالی: و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک و لا تبسطها کل البسط.
[اسراء/29](ص 67 و 68)
به نظر او«آزموده حکمت»و«فرموده شریعت»یکی است و«ستوده دولت»نیز همان است.(ص 390)

3-بلاغت در اشارت به آیات قرآنی

در نظریه سنتی ادبیات«بلاغت»مقامی ممتاز و فاخر دارد و کوشش هر نویسنده‏ای در آن است که اثرش از حد اعلای بلاغت برخوردار گردد.گاهی نیز مسأله بلاغت اصلی‏ترین هدف مؤلفان قرار گرفته و آثاری برمحور عرضه بلیغ و چیرده‏دستانه زبان بوجود آمده است که انواع مقامه‏نویسی را می‏توان به درجات از شمار آن دانست.اما در بخش عمده‏ای از تاریخ پویان فن دبیری، بلاغت همواره به تأثیر و کاربرد نظر داشته، و نه هدفی مجرد که مقصودی انضمامی بوده است.
بواقع، اصیل‏ترین صورتهای بلاغت در چنین حوزه‏ای از کاربرد و انضمام به وجود آمده است و از جمله، زیباترین نمونه‏های خود را در متن‏های‏ خردنامه‏ها و سیاستنامه‏ها به دست می‏دهد که به پشتوانه اندیشه‏های حکیمانه نگاشته شده‏اند و طبعا بلاغت را نیز حکیمانه در کار آورده‏اند.
بنابراین، گر چه می‏توان توجه مؤلفان چنین متونی-از جمله وراوینی در مرزبان‏نامه-را فی المثل به جنبه بلاغی آیات قرآن زیباشناسانه ارزیابی کرد، اما همواره باید در نظر داشت که ایشان از آن، مقاصد تربیتی و تعلیمی نیز اراده می‏کنندظ گفت این فصل که از من شنیدی به ماهیان رسان و این سعی دریغ مدار...آیه:و ان لیس للانسان الا ما سعی.[نجم/39](ص 503)
در عین حال، وراوینی در برخی مواضیع نظر به زیبائی محض کرده و بندهای درخشانی از قلمش تراویده است: گمان می‏برم که بیرون آمدن محبوسان عذاب را از شهر بند دورخ به شرط حتی یلج الجمل موعد خلاص نزدیک آمد که غایت ضیعفی هودج کوهانش به دروازه سم الخیاط، به آسانی به در خواهد شد[اعراف/40](ص 449).
دختری داشت چنان پاکیزه که هر که در بشره او نگاه کردی ما هذا بشرا[یوسف/31]بر زبان راندی و هر که لحظه‏ای کرشمه الحاظ او بدیدی افسحر هذا[طور/15]برخواندی.(ص 123)

یادداشتها

(1)-سعد الدین وراوینی، مرزبان‏نامه، با مقابله و تصحیح و تحشیه محمد روشن، چاپ دوم، تهران نشرنو، 1367، 2 جلد.
(2)-سید جواد طباطبائی، درآمدی فلسفی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1367.
(3)-عبد الحسن زرین‏کوب، ارسطو و فن شعر، تهران، امیر کبیر، 1357.
(4)-حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، 1362.

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

پايان نامه ها و كتاب شناسي قرآن و امام جواد(ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهادریس جعفرزاده

نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمصطفی احمد‌زاده

خاورشناسان قرائت پژوه و آثار آنان

نام نشریهقرائت پژوهی

نام نویسندهحسن رضا هفتادر